رمان عروس ارباب
نویسنده : نامعلوم
ژانر : BDSM
تعداد صفحات : 128 صفحه
قیمت : 33,000 تومان
_ آقاجون خواهش میکنم تمومش کنید جفتشون بچه هستند ، گفتید آهو رو واسه ی آریان عقدش کنید انجام شد اما شب عروسی برگزار بشه چ کاریه دیگه ، آهو تازه سیزده ساله اش شده و آریان بیست سالش شده این اصلا درست نیست . آقاجون با چشمهای سردش خیره به عمو شد و پر تحکم گفت : _ آهو عروس آریان هست ، آریان قراره چند مدت دیگه واسه ی درس خوندن بره خارج پس بهتره قبل رفتنش وظیفه اش رو به جا بیاره عمو ناامید بهش داشت نگاه میکرد میدونست هیچکس نمیتونه روی حرفش حرف بزنه با همون سن کمی که داشتم میدونستم شب عروسی چیز خوبی واسه ی من نیست که عمو انقدر باهاش مخالفت میکرد حسابی ترسیده بودم نگاهم به آریان افتاد نگاهش سرد و خالی از هر احساسی بود همیشه آریان واسه ی من ترسناک بود _ آریان زود باش پارچه رو ازت میخوام پسر شنیدی باید مردونگیت رو ثابت کنی آریان به سمتم اومد دستم رو گرفت و دنبال خودش کشید با ترس جیغ کشیدم : _ ولم کن
آمار کتاب
برای ثبت دیدگاه خود باید وارد شوید
عضویت - ورودنظرات کاربران
0 دیدگاه
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر میدهد!
