رمان شیطون نباش
نویسنده : نامعلوم
ژانر : عاشقانه
تعداد صفحات : 196 صفحه
قیمت : رایگان
_آقا چرا اینطوری میکنی؟ یه آمپوله هر وقت تزریغ کردم میتونی بری...قباحت داره با این سیبلات از آمپول میترسی با همون اخمای درهم گفت: _نیازی نیست.. بگید بزنن به سِرُم! متقابلا اخم کردم و بی توجه بهش پد الکلی و برداشتم و گفتم: _قُمب... چیزه ببخشید! منظورم اینه دراز بکشید ، سه سوت نشده میزنم تموم میشه ترس نداره والا به جَدم ما تو شهرمون مردا میخ میزنن تو از آمپول میگرخی. بله! بنده دختری شهرستانی بودم که بدجور فازم فرق داشت با این تهرونیا... و هرچقدر سعی میکردم بازم لحنم برمیگشت به اصالتم!
آمار کتاب
برای ثبت دیدگاه خود باید وارد شوید
عضویت - ورودنظرات کاربران
0 دیدگاه
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر میدهد!
